لالهاى بود که با داغ جگر سوخته بود
آتشى در دل سودا زده افروخته بود
شرم دارم که بگویم تن مسموم تو را
خصم با تیر به تابوت به هم دوخته بود
راز دل را همه با همسر خود مىگویند
حسن از همسر خودکامه خود سوخته بود
جگرش پاره شد از نیشتر زخم زبان
در لگن خون دلى ریخت که اندوخته بود
ارث از مادر خود بُرد غم و رنج و مِحن
صبر و تسلیم و رضا از پدر آموخته بود
سلام بر خاتم مهربانى و عشق! سلام براو که گام هاى مهتابى اش شب هاى جهل بشر را به جاده هاى راستى کشاند.
رحلت جانکاه پیامبر مهربانی و رحمت،حضرت محمد(ص)،شهادت امام حسن مجتبی(ع) وامام رضا(ع) ولی نعمت ایرانیان وپناهگاه مسلمانان جهان وبلاگ تسلیت کلمه باد
انديشه...برچسب : نویسنده : isfhmo بازدید : 187