فعالیتهای فرهنگی
هدف این فعالیت ها سامان دهی و بستر سازی کلیه فعالیتهای تربیتی(جمعی یا فردی) که به کارکرد تربیتی مراکز آموزشی باز میگردد و در جهت ایجاد خلاقیت، تجربه گروهی، نشاط و شادابی در آنان میباشد. نظریه پردازان در این امر متفق القول اند که آموزش و پرورش بدون شناخت یا کشف رغبتها، نیازها، گرایشها، استعدادها و توانائیهای فردفرد متعلمان تحقق نمی یابد. این امر کار آموزش و پرورش و در نتیجه وظیفه مدیریت آن را با دشواری و پیچیدگی مواجه ساخته است; اما این به معنای سلب مسوولیت و تبرئه افراد در امر شناخت نیست، بلکه عمق رسالت این امر خطیر را نمایان میکند. (عظیمی، 1378،ص28). تعاریف مطرح شده در باره فرهنگ حاکی از آن است که فرهنگ با زندگی اجتماعی ملازم است. تلازم فرهنگ با حیات انسانی تا حدی است که بدون در نظر داشتن فرهنگ، حیات انسانی معنا و مصداق پیدا نمی کند. حیات فرهنگی در هر جامعه در دو بعد متجلی میشود. فعالیت درتولید فرهنگی و خلاقیت فرهنگی.
فعالیت فرهنگی از جمله مفاهیم اصلی مرتبط با حیات فرهنگی است. فعالیت فرهنگی، فعالیتی محسوب میشود که حول تولید و بهره برداری و انتقال معانی و نمادها با هدف ارتقای معنوی انسانی صورت ميگیرد. فعالیت فرهنگی در زمره فعالیتهای اجتماعی قرار ميگیرد که فرد فارغ از فعالیتهای اقتصادی تعریف شده در نظام تقسیم کار به فراغت دست می یابد. فرد در زمان فراغت به دست آمده میتواند به صورت فعال و مشارکت جویانه به تولید و خلق پدیده فرهنگی بپردازد و یا با سهم مشارکت کمتر به بهره برداری از خدمات ارائه شده توسط مولدان فرهنگ مشغول شود. فعالیت فرهنگی در شکل ناب و خلاق آن به آفرینش وخلق فرهنگی منجر میشود. فعالیت هنرمندان، شعرا، فلاسفه، اندیشمندان، پدید آورندگان آثار هنری، موسیقیایی و آثار نوشتاری و صوتی و. . . . در زمره فعالیت فرهنگی مولد محسوب میشود. تماشای تئاتر، سینما، کنسرت موسیقی وشرکت در یک نیایش مذهبی که همگی در زمره خدمات فرهنگی میباشند فعالیت هایی با مشارکت کمترو اثر پذیری بیشترمی باشند. درمجموع باید گفت که توسعه تمدن صنعتی و گسترش اتوماسیون و حتی روبوتیزاسیون و جایگزینی نیروی ماشین به جای نیروی انسانی در قرون اخیر پدیده فراغت را برای بشریت به ارمغان آورده است. منظور از اوقات فراغت اوقاتی است که فرد جدای از نظام تقسیم کار پس از تأمین حوایج و نیازهای زیستی و شخصی و سایر الزامات زندگی، در ساعات شبانه روز به دست می آورد. زمان فراغت است که فعالیت فرهنگی را امکان پذیر میگردد. به همین دلیل هر فرد بر حسب موقعیت اجتماعی، دانش و تجربه شخصی خود، نیازها وتقاضای فرهنگی خاصی را طلب میکند. منظور از نیازهای فرهنگی، انتظاراتی است که افراد در خصوص گذراندن اوقات فراغت داشته و با استفاده از ابزارها، کالاها و خدمات فرهنگی به تکمیل وقتهای فراغتی خود می پردازند. (اسماعیلی، 1387،ص254).
به رغم ناهمگرائیهای دیدگاه های نظری، گستره ی وسیعی از بررسیها متفقا" به برجسته ساختن نقش اوقات فراغت در سلامت جسمانی و روانی، توسعه وتحکیم روابط اجتماعی، خلاقیت و نوآوری و شکل گیری فرهنگی در زندگی انسان پرداخته اند. خصوصا"درجهان امروز که منابع تنش بی شمار و زمینه های آسیب های اجتماعی فراوانند، زمان فراغت دارای این اهمیت است که میتواند مکانیزم ا فزودن تنش یافته ی ذهن را ناتوان سازد و بخش عمده ای از ناکامیها و سازش نایافتگی ها را کاهش دهد. اغلب انسانها در دام روزمرگی وکسالت- که در آن فرصت هیچ تغییری داده نمیشود- دچار شده اند. در چنین شرایطی، برنامههای فراغتی فرصتهایی را فراهم میآورند تا افراد برای تغییر یافتن ترغیب شوند و زمینه ها ذهنی را تجربه کنند که تداوم آنها خلاقیت را در پی داشته باشد.
اهمیت مسأله به خصوص وقتی که گذراندن اوقات فراغت جوانان ونوجوانان مورد نظر قرار گیرد، افزون میشود. نیازها، گسترش و غنای حیطه ی فراغتی نوجوانان را می طلبد، اما الزامها و محدودیتهای اجتماعی- روانی انتخاب فعالیتهای فراغتی را دشوار می سازد. هنجارهای فضاهای فراغتی از یکسو و عدم تجربه ومهارت کافی از سوی دیگر، جوانان ونوجوانان را دچار تردید مینماید. بدین معنی که حوزه های فراغتی در حکم فضا هایی هستند که به جوانان ونوجوانان امکان میدهند درقالب نقش های متنوع و چارچوبهای مراجع، احساسها، نیازها، استعدادها ورغبت های خود را درمسیری از تجربیات بیازمایند و از خلال آن به آسودگی برسند، نشاط خود را بیفزایند و ابعاد هویت جویی خویش را متکثر سازند.
الگوهای فراغتی در صحنه ی معارضه جویی ها ی فرهنگی که بیش از پیش در جوامع در حال توسعه در جریان است، اشکال متناقضی به خود گرفته است. آزمایشگری های جوانان ونوجوانان در قالب چنین الگوهایی به باز تولید تناقضاتی منجر میگردد که منابع آن در فراسوی مرزهای شخصی او قرار دارد وگشوده شدن آن بسته به فرمان وی نیست و غوطه وری در موقعیت های تعارض امکان تحول و تحقق خویشتن را از آنان سلب میکند. (دلخموش،1377،ص72)
نظام آموزش و پرورش در کشور ما، مواجهه با این معارضه ی فرهنگی، تدابیر پرورش را در سطح مراکز آموزشی اتخاذ کرده است، که برگزاری مسابقات فرهنگی هنری از آن جمله اند. طراحی این مسابقات ناظر بر این اعتقاد بوده است که زمینه های فرهنگی هنری را که متناسب با ساختار فرهنگی جامعه است، با بهره جویی از چارچوبی رقابت جویانه برانگیزانند و بدین نحو تعمیق و پایداری آرمانهای فرهنگی را درآنان تضمین نمایند. جایگاه رفیع فعالیتهای فرهنگی ونقش آن درافزایش توانمندیهای شغلی معلمان آینده به منظورایفاء نقش مؤثروسازنده حرفه ای وتربیتی آنان درتعلیم و تربیت دانش آموزان و ایجاد شرایط مناسب مشارکت دانشجویان در برنامههای فرهنگی و ضرورت ایجادآمادگی های جسمی وروحی ونقش مؤثر وسازنده ای که درشکل گیری شخصیت دانشجو معلمان دارد برگزاری مسابقات فرهنگی هنری اجتناب ناپذیر خواهد بود. به عبارت دیگر رشد خلاقیت ها و پرورش استعدادهای دانشجویان در زمینه های مختلف فرهنگی برعهده این مجموعه است. امور فرهنگی با شناسایی قابلیت ها وتوانایی های دانشجو معلمان در فراهم آوردن امکانات مورد نیاز و سازماندهی فعالیت ها، درراستای ارتقاء سطح فرهنگی دانشجویان گام برمی دارد. برای آنکه فعالیتی را فرهنگی بنامیم، باید سه شرط اساسی برای آن قائل شویم : 1- فعالیتهای مورد نظر شامل نوعی خلاقیت درتولید خود باشند. 2- فعالیتهای مورد نظر به آفرینش و انتقال معنای نمادین بپردازند. 3- ستادنده (محصول) آنها، حداقل به طور بالقوه، واجدنوعی ویژگی عقلانی باشد. (صالحی امیری، عظیمی دولت آبادی،1387 ،ص28)
انديشه...برچسب : نویسنده : isfhmo بازدید : 176